گمت کردم...

گاهی به جایی میرسی که ...             

به یک نقطه!که نه آغاز است و نه پایان.به یک   سردرگمی.یک بی تفاوتی... راه میفتی ..شروع میکنی..برنامه میریزی..حرف میزنی و سبک نمیشوی!رویاهایت را مرور میکنی وباز میرسی به یک چیز؛ همان"نقطه"                             

نقطه ای که خیلی چیزها در آن گم شده!خیلی ها مثل یک خدا!یک من!آرامشی از جنس شادی..

کجایی خودم؟نمیفهمم این نا آشنا را!این حس های مبهم.زندگی مبهم.آدم های مبهم فکرهای مبهم!!

یک خودم گم شده در تلاطم بی وقفه ی آدم ها.یک من! این"من" گم شد چون...صبر کن! ..خدا!! خدارا گم کرد!راستی؟یک خدا هم گم شده در این شلوغی سرسام آور بی تفاوتی ها!



نظرات شما عزیزان:

رهـــــــا
ساعت14:05---11 آذر 1394
آخ ک با دیدن وبلاگت چ خاطره هایی برام زنده شد ......
پاسخ: یادش بخیر واقعا :'(


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 26 آبان 1394برچسب:یک "من" گم شده در این حوالی!, | 1:58 | نویسنده : Tarannom:) |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • طرفداران قرمز